اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عدول

نویسه گردانی: ʽDWL
عدول . [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عادل . (منتهی الارب ). || ج ِ عَدل . (آنندراج ). مردم عادل . عادلان : تا در حضور جماعتی از اعیان و عدول و ثقات قصه ٔ حال از قبه تارکبه واز اول تا آخر بگویند. (سندبادنامه ص 296).
بیار ساقی و همسایه گو، دو چشم بیند
که من دو گوش بیاکندم از کلام عدول .

سعدی .


تنی چند از عدول ... که ملازم مجلس او بودند زمین خدمت ببوسیدند. (گلستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عدول .[ ع ُ ] (ع مص ) میل کردن از کسی و برگشتن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || بازگردیدن به سوی کسی . || خمیدن راه ...
عدول . [ ع َ ] (ع ص ) گواه مقبول . مرد راست گو و بسیار عادل . (آنندراج ) : پس فرستاد آن طرف یک دو رسول حاذقان و کافیان بس عدول .مولوی .
عدول . [ ع َ دَ ] (اِخ ) نام مردی که کشتی بسیار نیکو می ساخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عدولی .
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: کوتاه آمدن (دری) لادان (کردی) ***فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.