عراز
نویسه گردانی:
ʽRʼZ
عراز. [ ع ُرْ را ] (ع ص ، اِ) ج ِ عارز. (از اقرب الموارد). غیبت کنندگان . (منتهی الارب ). غیبت کنندگان از مردم . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اراظ. [ اَ ] (اِخ ) نصر گوید: موضعی است ظاهراً در حجاز و یاقوت گوید من در آن شک دارم و تصور میکنم غلط باشد. (معجم البلدان ).
کلاته آراز. [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد.محلی سردسیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).