اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عربی

نویسه گردانی: ʽRBY
عربی . [ ع َ رَ بی ی ] (ص نسبی ) منسوب به عرب . از عرب . عرب عربی ، ای بین العروبة و العروبیة. (منتهی الارب ). کسی که نسبت صحیح دارد درعرب هرچند که به شهر آرام گیرد. رجوع به عرب شود.
- یاء عربی ؛ یاء معروف ، مقابل یاء فارسی ، یاء مجهول . (یادداشت مؤلف ).
|| زبان عرب . (یادداشت مؤلف ). یکی از السنه ٔ سامی . (ایران باستان ص 12). || جوسپید. || خوشه ٔ جو سپید. (از منتهی الارب ). || واحد عِراب . (اقرب الموارد). رجوع به عراب شود. || (اِ) در تداول عامه بگفته ٔ صاحب آنندراج نوعی از پاافزار که تمام پا را می پوشاند و آنرا اجلاف ولایت میپوشند و گوید از اهل زبان بتحقیق پیوسته است . (آنندراج ) :
عجم است آن عربی دوز و منش هندویم
چون کنم یاد از آن مه ، عربی میگویم
گاه همچون عربی سینه ٔ من سازد چاک
سختیان وار گهی تیغ کشد بر رویم
بسکه غلطید براهش در اشکم چون گوی
تکمه ها بر عربی بست قطار از کویم
آبخورد عربی را چو رساند برلب
حسرتی میخورم و دست ز جان میشویم .

سیفی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
اربی . [ اَ با ] (ع ن تف ) زیادتر. زیاده . افزون : و لاتکونوا کالتی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثاً تتخذون ایمانکم دَخلاً بینکم ان تکون امةٌ هی...
اربی . [ اُ ] (اِخ ) ۞ شهریست تجاری در فرانسه از اعمال رَن علیا، از ناحیه ٔ ریبوویلّه ، دارای 3976 تن سکنه .
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.