اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عروة

نویسه گردانی: ʽRW
عروة. [ع ُرْ وَ ] (اِخ ) ابن عتبةبن جعفربن کلاب ، مشهور به رحال . سبب شهرتش به رحال ، کثرت مسافرتهایش بنزد ملوک و پادشاهان است . دومین جنگ فِجار مابین دو قبیله ٔ خندف و قیس بسبب قتل او رخ داده است . و گویند که این جنگ دوازده سال پس از درگذشت عبدالمطلب روی داده است ،و آن در حدود سال 32 قبل از هجرت بوده است . (از الاعلام زرکلی از سمط اللاَّلی و ابن الاثیر و شرح العیون ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
عروة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن یحیی (ملقب به اذینة) ابن مالک بن حارث لیثی ، مشهور به ابن اذینة. وی از شاعران و فقیهان و محدثان مدینه بود ودر...
بئر عروة. [ ب ِءْ رِ ع ُرْ وَ ] (اِخ ) نام چاهی در مدینه منسوب به عروةبن زیاد. (از معجم البلدان ).
قصر عروة. [ ق َ رِ ع ُرْ وَ ] (اِخ ) قصری است در عقیق ، و به عروةبن زبیربن عوام منسوب است . عروةبن زبیر روایت کند که رسول خدا فرمود: زمین ا...
قصر عروة. [ ق َ رِ ع ُرْ وَ ] (اِخ ) دهی است از نواحی بغداد در ناحیه ٔ بین النهرین . (معجم البلدان ).
باب عروة. [ ب ِ ع ُ وَ ] (اِخ ) یکی از سه در دیوار مغربی مسجد حرام به مکه ٔ معظمه : ...بر دیوار مغربی که آن عرض مسجد است سه در است : نخست ...
اروة. [ اَرْ رُ وَ ] (اِخ ) گنگبار بحر احمر واقع دربین 40 درجه و 16 دقیقه ٔ طول غربی و 13 درجه و 36 دقیقه عرض شمالی ، در 30 میلی شمال غربی ش...
اروه . [ اُ وِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ نوعی از خزندگان زحّافه از خانواده ٔ آنگیده ۞ که در اروپا و بربر و آسیای غربی بسیار است .
اروه .[ ] (اِخ ) (ده ...) دهی است بدوفرسنگی مغرب لنده .
اروه . [ اَ ] (اِخ ) مرکز قضائیست در سنجاق سعرد از ولایت تبلیس تقریباً در مسافت پنج ساعت راه از شمال شرقی قصبه ٔ سعرد. (قاموس الاعلام ترکی...
اروح . [ اَ وَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از روح . راحت بخشنده تر. آساینده تر. خوش آیندتر. باروح تر.- امثال : اروح من الیأس ؛ بدان مناسبت که گو...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.