عروة
نویسه گردانی:
ʽRW
عروة. [ ع ُرْ وَ ] (اِخ ) ابن وردبن زید عبسی ، از غطفان . او از شاعران و سوارکاران و سخاوتمندان دوره ٔ جاهلی بود،و چون محتاجان و صعالیک را اطراف خود گرد می آورد لذا به «عروةالصعالیک » شهرت یافته بود. عبدالملک بن مروان میگفت اگر کسی بگوید حاتم سخی ترین مردم است ، عروةرا ستم کرده است . وی در حدود سال 30 قبل از هجرت درگذشت و او را دیوان شعری است که ابن السکیت آن را شرح کرده است . (از الاعلام زرکلی از الاغانی و جمهرة اشعارالعرب و الشعر و الشعراء و رغبةالامل و التبریزی ).
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
عروه ٔ وثقی . [ ع ُرْ وَ / وِ ی ِ وُ قا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصل لغت دسته ٔ کوزه و امثال آن را گویند که محکم باشد و زود از جای خود کن...
عروه الوثقی یعنی دستاویز محکم، دلیل و منطق مستدل و غیر قابل انکار، نام روزنامه ای است که سید جمال الدین اسدآبادی منتشر می کرد
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عروه وعفراء. [ ع ُرْ وَ وُ ع َ ] (اِخ ) عاشق و معشوقه ٔ مثلی . (امثال و حکم دهخدا). عروةبن حزام ضنی و معشوقه ٔ او عفراء، که سرانجام در عشق ا...
ده دم تنگ اروه . [ دِه ْ دَ ت َ اَرْ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . واقع در9هزارگزی شمال باختری...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.