اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عزالدین

نویسه گردانی: ʽZʼLDYN
عزالدین . [ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) علی بن ابی الکرم محمدبن محمدبن عبدالکریم شیبانی جزری ، مکنی به ابوالحسن . مورخ معروف قرن ششم و هفتم هجری . رجوع به ابن اثیر و علی (ابن محمدبن محمدبن عبدالکریم ...) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عزالدین . [ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) کیکاوس اول ابن کیخسرو اول . از سلاجقه ٔ روم (آسیای صغیر) است و از سال 607 تا 616 هَ .ق . در آنجا حکومت کرد...
عزالدین . [ ع ِزْ زُدْ دی ](اِخ ) کیکاوس ثانی ابن غیاث الدین کیخسرو ثانی . از سلاجقه ٔ روم (آسیای صغیر) است و از سال 643 تا 655 هَ .ق . حکومت...
عزالدین . [ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) محمد شیران بن محمد بختیار خلجی . از حکام بنگاله است و از سال 602 تا 605 هَ .ق . در آنجا حکومت کرده است . (ا...
عزالدین . [ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) مسعود اول ابن قطب الدین مودود. از اتابکان موصل (آقسنقریان ) و از سال 576 تا 589 هَ .ق . در موصل و شام و سن...
عزالدین . [ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) مسعود ثانی ابن نورالدین ارسلانشاه ، مکنی به ابوالفتح و ملقب به الملک القاهر. از اتابکان موصل (آقسنقریان...
ام عزالدین . [ اُم ْ م ِ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) دختر شیخ صدرالدین اسعدبن عثمان . از محدثان عامه است که لقب ست الامناءداشته و در سال 700 هَ ...
عزالدین قسام . [ ع ِزْ زُدْ دی ن ِ ق َس ْ سا ] (اِخ ) محمد عزالدین بن عبدالقادر قسام . از مجاهدان عرب بود. وی به سال 1300 هَ .ق . متولد شد و در...
عزالدین قطبی . [ ع ِزْ زُدْ دی ن ِ ق ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن دریب . از امیران یمانی است . او را برادرش مهدی (حاکم جازان ) به سرداری یا رهنمای...
آی بیک عزالدین . [ ب َ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) دومین کس از ممالیک بحری که فرمانروای مصر و شام بوده اند (648 - 655 هَ .ق .).
عزالدین کاشانی . [ ع ِزْ زُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) وزیر سلطان طغرل سلجوقی بود. آنگاه که سلطان به اتابکان مظنون گشت عزالدین را که سوابق اخلاص...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.