گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عسار نویسه گردانی: ʽSAR عسار. [ ع َ ] ۞ (ع اِمص ) درویشی و تنگدستی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مفلسی و درویشی و زهد و تنگدستی . (ناظم الاطباء). || (اِ) ذهب است . (فهرست مخزن الادویة). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی آثار آثار. (ع اِ) ج ِ اَثَر و اِثْر. نشانه ها. علامات . چیزها که از کسی بر جای ماند. آسال : ای فخر آل اردشیر ای مملکت را ناگزیرای همچنان چون جان... آصار آصار. (ع اِ) ج ِ اِصْر. اسعر اسعر. [ اَ ع َ ] (ع ص ) مرد کم گوشت ، نمایان پی ، لاغربدن ، برگردیده رنگ . (منتهی الارب ). اسعر اسعر. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن رحیل . تابعی است . (منتهی الارب ). اسعر اسعر. [اَ ع َ ] (اِخ ) ابن عمرو. محدث است . (منتهی الارب ). اسعر اسعر. [ اَ ع َ ] (اِخ ) جعفی . محدث است . (منتهی الارب ). و رجوع بفهرست عیون الاخبار ج 1 و ج 4 شود. اسعر اسعر. [ اَ ع َ ] (اِخ ) لقب مرثدبن ابی حمران جعفی شاعر است . (منتهی الارب ). اسعر اسعر. [ اَ ع َ ] (اِخ ) لقب عبید مولای زیدبن صوحان است . (منتهی الارب ). اصار اصار. [ اِ] (ع اِ) میخ طناب . (اقرب الموارد). میخ طناب خیمه .(منتهی الارب ) (آنندراج ). اصارة. ایصر. || حشیش . (اقرب الموارد). گیاه . (منتهی ... آثار این واژه عربی است و آریایی جایگزین، این است: پدان padân (پدا. «سنسکریت»: اثر + «ان») **** فانکو آدینات 09163657861 تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود