عسرة
نویسه گردانی:
ʽSR
عسرة. [ ع ُ رَ ] (ع اِمص ) تنگی و دشواری . (منتهی الارب ). اسم است عُسر را. (از اقرب الموارد). سختی . (ترجمان القرآن جرجانی ). دشواری . (دهار): لقد تاب اﷲ علی النبی و المهاجرین و الانصار الذین اتبعوه فی ساعة العسرة (قرآن 117/9)؛ همانا خداوند توبه ٔ پیامبر و مهاجران و انصار را که در زمان دشواری از او پیروی کردند، پذیرفت . و ان کان ذوعسرة فنظرة اًلی میسرة (قرآن 280/2)؛ و اگر دارنده ٔ عسرت و سختی باشد، پس او را مهلتی است تا وقت یسر.
- جیش العسرة ؛ لشکر تبوک ، چه در شدت گرما بدین جنگ خوانده شدند و آن بر آنها سخت و مشکل آمد. (از اقرب الموارد).
|| درویشی . (ترجمان القرآن جرجانی ) (دهار). عسرت . و رجوع به عسرت شود.
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
عاثره . [ ث ِ رَ ] (ع ص ) مؤنث عاثر. رجوع به عاثر شود. || (اِ) حادثه که موجب عثور شود. (از اقرب الموارد).
آصره . [ ص ِ رَ ] (ع اِ) گرایش و مهر و مایه و وسیله ٔ نزدیکی از رحم و قرابت و خویشی وخویشاوندی و پیوند سببی و معروف و احسان و منت . || رس...
آصره . [ ص ِ رَ ] (ع اِ) ج ِ اِصار. میخهای طناب . || زنبیلها. || چادرهائی که در آن گیاه پر کنند. || ثقلها. بارها. || گناهان . || عهدها...