عسود
نویسه گردانی:
ʽSWD
عسود. [ ع ِس ْ وَدد ] (ع اِ) کربسه ٔ نر.(منتهی الارب ). چلپاسه ٔ نر. (ناظم الاطباء). نر و عضرفوط از کربسه و عظاء، و گویند دساس و کرمی خبیث است که در استخوانها یافت شود. (از اقرب الموارد). || مار. (منتهی الارب ). حیة. (اقرب الموارد). || (ص ) درشت و توانا و استوار از مردم و جز آن . (منتهی الارب ). قوی و شدید. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ادادای اسود. [ اَدْ دا ی ِ اَ وَ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اداد و ادادا شود.
خامالاون اسود. [ وُ ن ِ اَ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به خامالاون مالس و خامالاون شود.
علاءالدین اسود. [ ع َ ئُدْ دی ن ِ اَس ْ وَ] (اِخ ) علی بن عمر. از علمای حنفیه ٔ اواخر قرن هفتم هجری است که به «قره خواجه » معروف است ، و از ...