اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عش

نویسه گردانی: ʽŠ
عش .[ ع ُش ش ] (ع اِ) آشیانه ٔ مرغ از هیمه و حطب که بر شاخ درخت باشد، و اگر در دیوار یا عمارت و یا در کوه باشد آن را وکر و وَکن گویند، و اگر آشیانه ٔ او در زمین باشد اُدحی ّ و اُفحوص نامیده میشود. ج ، عِشَشة، عِشاش ، أعشاش . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خانه ٔ مرغ بر درخت که آنجا خایه نهد. (دهار). آشیانه ٔ مرغ بر درخت و در پوشش . (زمخشری ). آشیانه ٔ مرغ . (غیاث اللغات ). لانه ٔ مرغان بر درخت که از خرده ٔ چوب و جز آن کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). عش الطائر؛ خانه ٔطیور است که به فارسی آشیان پرنده گویند. (مخزن الادویة). فِراش . لانه . آشیان . آشیانه . عَش ّ :
مرغ جذبه ناگهان پرّد ز عش
چون بدیدی صبح ، شمعآنگه بکش .

مولوی .


- امثال :
لیس بعشک فادرجی ؛ یعنی نیست تو را حقی در آن ، پس بگذر از آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و آن مثلی است در مورد کسی که آنچه راشایسته ٔ او نیست بگیرد، و یا در مورد کسی گویند که خود را بالاتر از منزلت خویش بنماید، و یا کسی که بر آنچه ازآن ِ او نیست روی آورد. و آن را به کسی که بیجا و در غیر وقت خود، مطمئن باشد گویند تا وی را بر کوشش و جنبش وادار نمایند. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
آش برگ پزان . [ ش ِ ب َ پ َ ] (اِ مرکب ) احتفالی زنان را برای پختن آش برگ .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آش و لاش شدن . [ ش ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متلاشی شدن . از هم پاشیدن ، چنانکه مردار و جیفه ای . || سخت ریمناک و منبسط گشتن ، چنانکه ریشی .
کاسه ٔ گرمتر از آش . [ س َ / س ِ ی ِ گ َ ت َ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کاسه ٔ گرمتر از آش است . این مثل را در جایی گویند که شخصی برای اتمام...
درشکایت از قطع رابطه ی مخاطب با گوینده به کار می رود به معنی دیگر سایه ات را بر سر ما نمی اندازی
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.