اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عش

نویسه گردانی: ʽŠ
عش . [ ع ُش ش ] (اِخ ) ابن لبیدبن عداء. شاعری است . (منتهی الارب ). ابن لبیدبن عدبن امیةبن عبداﷲبن رزاخ بن ربیعةبن حرام بن ضنةبن سعدبن هذیم بن أسلم بن الحاف بن قضاعة. جدّی است جاهلی ، و حریث و عاطف دو فرزند سلیم بن عش ازنسل او بشمار آیند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
آش برگ پزان . [ ش ِ ب َ پ َ ] (اِ مرکب ) احتفالی زنان را برای پختن آش برگ .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آش و لاش شدن . [ ش ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متلاشی شدن . از هم پاشیدن ، چنانکه مردار و جیفه ای . || سخت ریمناک و منبسط گشتن ، چنانکه ریشی .
کاسه ٔ گرمتر از آش . [ س َ / س ِ ی ِ گ َ ت َ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کاسه ٔ گرمتر از آش است . این مثل را در جایی گویند که شخصی برای اتمام...
درشکایت از قطع رابطه ی مخاطب با گوینده به کار می رود به معنی دیگر سایه ات را بر سر ما نمی اندازی
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.