اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عصود

نویسه گردانی: ʽṢWD
عصود. [ ع ِ ص َوْ وَ ] (ع ص ) زن باریک اندام . || (اِ) رکب فلان عصوده ؛ یعنی او بر سر خود رفت . (از منتهی الارب ). یعنی او به رای و نظر خود عمل کرد. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
ادادای اسود. [ اَدْ دا ی ِ اَ وَ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اداد و ادادا شود.
خامالاون اسود. [ وُ ن ِ اَ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به خامالاون مالس و خامالاون شود.
علاءالدین اسود. [ ع َ ئُدْ دی ن ِ اَس ْ وَ] (اِخ ) علی بن عمر. از علمای حنفیه ٔ اواخر قرن هفتم هجری است که به «قره خواجه » معروف است ، و از ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.