اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عصیمة

نویسه گردانی: ʽṢYM
عصیمة. [ ع ُ ص َ م َ ] (اِخ ) دختر زید نهدی . از زنان شاعر عرب بود و با مردی از قوم خود بنام ابوالسمیدع سعیدبن سالم ازدواج کرد. و چون عصیمه بر او خشم گرفت شعری در مورد او سرایید که در اعلام النساء نقل شده است . رجوع به اعلام النساء و بلاغات النساء طیفور شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۷ ثانیه
اثیمة. [ اَ م َ ] (ع مص ) اثیم . بسیار گناه کردن (مبالغه است در مصدر). (منتهی الارب ).
آسیمه . [ م َ / م ِ] (ص ) مضطرب . مشوش . پریشان خاطر. آشفته : بدان تن در آسیمه گردد روان سپه چون بود شاد بی پهلوان . فردوسی .به ره گیو را دید...
آسیمه سر. [ م َ / م ِ س َ ] (ص مرکب ) آسیمه سار. سرگشته . سرگردان . متحیر : وزآن پس شنیدم یکی بد خبرکزآن نیز بر، گشتم آسیمه سر. فردوسی .ایمه د...
آسیمه سار. [ م َ /م ِ ] (ص مرکب ) آسیمه سر. سرآسیمه .آسیمه : من از بهر آن بچه آسیمه سارهمی گردم اندر جهان سوگوار. شمسی (یوسف و زلیخا).و رجوع...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.