عظ
نویسه گردانی:
ʽẒ
عظ. [ ع َظظ ] (ع مص ) سختی رسانیدن حرب کسی را. (از منتهی الارب ): عظّته الحرب ؛ مانند عَض ّ است ، و گویند عض ، در مورد گزیدن و زیان رساندن به دندان است و عظ در غیردندان . (از اقرب الموارد). || بر زمین چسفانیدن کسی را. (از منتهی الارب ): عظّ فلاناًبالارض ؛ او را بر زمین چسباند. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
خراب شُدن (دستگاه الکتریکی)، بی ثمر شُدن
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
از قلم افتاده. درج نشده، ذکر نشده، حذف شده، فراموش شده، مورد توجه واقع نگردیده، مورد بی اعتنائی قرار گردیده.
از آنگاه باز. [ اَ ] (ق مرکب ) منذ. مذ. از آن زمان .
جام پر از می . [ م ِ پ ُ اَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) قدح پر از شراب . || جام پر از شیر و می است که کنایه از پیاله ٔ پر از آب کوثر باشد. (برهان...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
• از زبان داریوش (به آلمانی: Es kündet Dareios der König) عنوان کتابی است از هایدماری کخ ایرانشناس اهل آلمان که در خصوص ایران باستان است. این کتاب تو...