اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عقبة

نویسه گردانی: ʽQB
عقبة. [ ع ُ ب َ ] (ع اِ) نوبت : تمّت عقبتک . || بدل : أخذت من اسیری عقبة. || شب وروز، بدان جهت که همدیگر را تعاقب می کنند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، عُقَب . (از اقرب الموارد). || آنچه از خوردنی در بن دیگ عاریتی به خداوند دیگ فرستند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || باقی مانده ٔ هر چیزی . (منتهی الارب ): فلان عقبة بنی فلان ؛ او آخرین بازمانده ٔ آنان است . (از اقرب الموارد). || نشان و اثر: علیه عقبةالجَمال . || عقبة الطائر؛ مسافت ما بین ارتفاع و انحطاط پرنده ، و گویند آن دو فرسخ است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || عقبةالشیطان ؛ نوعی از نشست که به نشست سگ ماند. (منتهی الارب ). عَقِب الشیطان . رجوع به عَقِب شود. || آنچه از شیرینی ، پس از طعام خورند. دسر. || عقبة الضبع؛ سختی و شدت ؛ لقیت منه عقبة الضبع و اِست الکلب ؛ از او سختی و شدت دیدم . (از اقرب الموارد).
- ابوعقبة ؛ کنیه ٔ خنزیر و خوک . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اقبح . [ اَ ب َ ] (ع ن تف ) قبیح تر. زشت تر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خلیج عقبه . [ خ َ ج ِ ع َ ق َ ب َ ] (اِخ ) خلیج باریکی است در شمال دریای سرخ و جنوب شرقی شبه جزیره ٔ سینا که در شمالیترین نقطه ٔ آن بندر ع...
اصحاب عقبه . [ اَ ب ِ ع َ ق َ ب َ ] (اِخ ) در اصطلاح رجالی ، چهارده تن میباشند که نه تن ایشان از قریش و پنج تن دیگر از جز آنان بوده اند، دس...
اصحاب عقبه ٔ اولی . [ اَ ب ِ ع َ ق َ ب َ ی ِ لا ] (اِخ ) مقریزی ذیل اصحاب عقبه ٔ اولی آرد: آنگاه پیامبر (ص ) در عقبه ٔ منی هنگام موسم با شش ...
اصحاب عقبه ٔ ثانی . [ اَ ب ِ ع َ ق َ ب َ ی ِ ] (اِخ ) مقریزی ذیل عنوان «امر عقبه ٔ ثانی » آرد: پیامبر یک سال پس از عقبه ٔ اولی در موسم با دواز...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.