عقد
نویسه گردانی:
ʽQD
عقد. [ ع َ ق َ ] (ع اِ) ریگ توده ٔ بسته و برهم نشسته . (منتهی الارب ). ریگ و رمل برهم پیچیده و متراکم . (از اقرب الموارد). || گره زبان . (منتهی الارب ) «عقده »ای است در زبان . || پیچیدگی در دنب گوسفند که مانند عقده و گره است . || نوعی از خرما. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
رشته جواهر
مثال: بگرفت و ببرد و باز آورد عقد گوهر ز درج راز آورد (صغیر اصفهانی(
حل و عقد. [ ح َل ْ ل ُ ع َ] (ترکیب عطفی ) گشودن و بستن . گشادن و بستن . (غیاث )(از آنندراج ). رتق و فتق . نقض و ابرام : عزم جزم تو بحل و عقد...
عقد انامل . [ ع َ دِ اَ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عقد الانامل . یکی از طرق علم عقود، و آن شمارش اعداد است بوسیله ٔ باز کردن و بستن انگشت...
عقد نمکین . [ ع َ دِ ن َ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نکاح متعه . (غیاث اللغات ). متعه . (از آنندراج ). عقد روان . و رجوع به عقد روان شود : دخت...
عقد آریایی نوعی عقد نمادین و تشریفاتی است که چند سال اخیر در بین ایرانیان و زوج های جوان رواج پیدا کرده است. این عقد جنبه غیر رسمی دارد و مسلمانان در ...
واسطه ٔ عقد. [ س ِ طَ / طِ ی ِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) گرانبهاترین گوهر گردن بند که در وسط آن قرار دارد : سپاس و حمد و ثنا و شکر آفریدگار ...
واسطة العقد، مهرهی وسط گردنبند: چنین آوردهاند که نصر بن احمد که واسطهی عقد آل سامان بود... (چهار مقالهی نظامی عروضی سمرقندی، مقالهی دوم.)
این سه واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اودیشا ūdiŝâ (سنسکریت: ūddeŝa) شروط ضمن عقد: اودیشان ****فانکو آدینات 09163657861
گهر عقد فلک . [ گ ُ هََ رِ ع ِ دِ ف َ ل َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ستاره های آسمانی است . (از فرهنگ رشیدی ) (برهان قاطع) (ناظم الاطبا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.