اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علان

نویسه گردانی: ʽLAN
علان . [ ع ِ ] (اِخ ) قلعه ای است نزدیک صنعاء یمن . (از معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
قزل آلان . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) (باروی ...) باروی معروفی است در گرگان که اسکندر کبیر به منظور دفاع از گرگان و دههای اطرافش در مقابل حملات قبای...
موسی آلان . [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد. واقع در 28/5 هزارگزی شمال سردشت با 189تن سکنه . آب آن از رودخا...
حسین آلان . [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه . واقع در 39هزارگزی شمال خاوری قره آغاج و 8هزارگزی ...
الی الاَّن . [ اِ لَل ْ ] (ع ق مرکب ) بمعنی هنوز و تاکنون . (غیاث اللغات ). الی هذا الاَّن نیز مانند آن است . (از آنندراج ). تا حال . الی الحال...
آلان براغوش . [ ب َ ] (اِخ ) نام خُرّه ای از سراب آذربایجان ، وسعت آن سی فرسنگ مربع و دارای بیست وهفت قریه ، مرکز آن را آلان نامند. حد شما...
الاَّن طاب لی الموت .[ اَل ْ ن َ ب َ لیَل ْ م َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) اکنون مرگ مرا گواراست . این جمله هنگامی گفته شود که کسی را از غایت سخت...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.