اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی .[ ع ِل ْ لی ی ] (ع اِ) مکان بلند. (یادداشت مرحوم دهخدا). || آسمان هفتم . (یادداشت مرحوم دهخدا). || دیوان خیر که در آن أعمال صلحا نوشته میشود. (یادداشت مرحوم دهخدا). منزلی در آسمان هفتم که در آن ارواح مؤمنان میباشد. (ناظم الاطباء). ج ، عِلّیّین ، عِلّیّون . || اشراف و أجلّه ٔمردم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عُلّیة. عِلّیة. عُلّی . (اقرب الموارد). || (ص نسبی )منسوب به علة که بطنی است از قضاعة. (از سمعانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۸ ثانیه
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسحاق . وی از اهالی قم بود واز جمله وکیلانی است که صاحب کشف الغمة بنقل از اعلام الوری تألیف طبرسی ، گوید ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسداﷲ امامی اصفهانی . رجوع به علی امامی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن ابی بکربن عبداﷲبن عمربن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن علی بن احمدبن محمدبن اسحاق اسبیجابی سمرقندی ، ملقّب به بهاءالدین . رجوع به علی اسبیجابی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن علی بن محمدبن داوود بیضاوی الاصل مکی شافعی ، مشهور به زمزمی و ملقّب به نورالدین . رجوع به علی ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن محمدبن بشر انطاکی تمیمی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی انطاکی شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسواری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اسواری (ابن محمدبن بابویه ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اقبرس قاهری شافعی ، مشهور به ابن اقبرس و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی قاهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن الشاه الظاهری بغدادی ، مکنّی به ابوالقاسم . متوفی در سال 252 هَ . ق . رجوع به ابن الشاه الظاهری و نیز به م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ایدمر جلدکی ، ملقب به عزالدین . رجوع به علی جلدکی (ابن محمدبن ...) شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.