 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی .[ ع ِل ْ لی ی  ] (ع  اِ) مکان  بلند. (یادداشت  مرحوم  دهخدا).  ||  آسمان  هفتم . (یادداشت  مرحوم  دهخدا).  ||  دیوان  خیر که  در آن  أعمال  صلحا نوشته  میشود. (یادداشت  مرحوم  دهخدا). منزلی  در آسمان  هفتم  که  در آن  ارواح  مؤمنان  میباشد. (ناظم  الاطباء). ج ، عِلّیّین ، عِلّیّون .  ||  اشراف  و أجلّه ٔمردم . (ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد). عُلّیة. عِلّیة. عُلّی . (اقرب  الموارد).  ||  (ص  نسبی )منسوب  به  علة که  بطنی  است  از قضاعة. (از سمعانی ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  ابراهیم بن  عبداﷲبن  مالک بن  عباد نفزی  رندی مالکی ، مشهور به  ابن  عباد. رجوع  به  علی  نفزی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن  محمدبن  ابراهیم بن  عبداﷲ قهندزی  نیشابوری  ضریر، مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  قهندزی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  ابراهیم بن  علان ، مکنّی  به  ابوالحسن . از محدثین  امامیه  زمان  غیبت  صغری . رجوع  به  علان  کلینی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  ابراهیم بن  عمربن  خلیل  شیحی  بغدادی ؛ ملقّب  به  علأالدین  و مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  شیحی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  ابراهیم  بخاری  ضریر، مکنّی  به  ابوالحسن  و ملقّب  به  حمیدالدین . رجوع  به  علی  بخاری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  ابراهیم  جعفری  نابلسی  حنبلی ، مشهور به  ابن  عفیف . رجوع  به  علی  نابلسی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  ابراهیم  دمشقی  حنائی ، مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  حنائی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  ابراهیم  عادلشاهی . هشتمین  تن  از عادل شاهیان  بیجاپور. رجوع  به  علی  عادلشاهی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  ابی بکر، ملقّب  به  جلال الدین  و مشهور به  ابن  عمار. وی  از قضاة دولت  مجاهدی  یمن  بود سپس  به  وزارت  رسید. و وز...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن  محمدبن  ابی بکربن  ابراهیم بن  ابی القاسم بن  عمربن  احمدبن  ابراهیم بن  محمدبن  عیسی بن  مطیر حکمی  یمنی شافعی ، مشهور به  ا...