علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  أثیر، علی بن  محمدبن  محمدبن  عبدالکریم بن  عبدالواحد شیبانی  موصلی ، مشهور به  ابن  اثیر جزری  و ملقب  به  عزالدین  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  ابن  اثیر و علی بن  محمدبن  محمدبن ... شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) تاج الدین ، مکنّی  به  ابوالمکارم . وی  عالم  و فقیه  بود وتالیفاتی  در امور شرعی  داشت . و در سال  712 هَ . ق . درگذشت . (از معج...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) رشیدالدین . وی  از امرای بزرگ  دربار سلطان  شمس الدین  التمش  بود. وقتی  در روز سه  شنبه  بیست وششم  صفر سال  630 هَ . ق . سپاه  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) اختیارالدین ، ابن  احمد (دهقان ...). ممدوح  سوزنی . رجوع  به  علی  (ابن  احمد) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) شرف الدین . وی  از جانب  سلطان  ملکشاه ، والی  حلب  ومحصل  خراج  انطاکیه  بود. وقتی  در سال  477 هَ . ق . سلیمان شاه بن  قتلمش  ب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) شرف الدین  مرعشی . رجوع  به  علی  مرعشی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) شمس الدین . از فضلای  قرن  چهاردهم  هَ . ق . او راست : التنویرالکافی  فی  التصویر الفوتوغرافی  (فتوگرافی )، که  در سال  1319 هَ ....
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ضیاءالدین (امیر...). حاکم  مرو. رجوع  به  ضیاءالدین  علی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) عبداﷲ پوری . رجوع  به  علی پوری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.