علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بلیق حاجب . وی در اوایل خلافت القاهر باﷲ عباسی منصب حجابت او را عهده دار بود، ولی پس از مدتی چون برخی از بزرگان که علی و پدرش بلیق بن مقلة نیز جزء آنان بودند، شروع به مخالفت با القاهر باﷲ کردند. القاهر نیز آنان را به قتل رساند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 296).
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۱ ثانیه
علی مزیدی . [ ع َ ی ِ م َزْ ی َ ] (اِخ ) ابن سعیدبن احمدبن یحیی مزیدی حلی . مکنی به ابوالحسن و ملقب به ملک الادباء و استاد شهید. شاگرد علام...
علی مزیدی . [ ع َ ی ِ م َزْ ی َ ] (اِخ ) ابن مزید اسدی . ملقب به سندالدوله یا سیف الدوله و مکنی به ابوالحسن . وی نخستین از فرمانروایان بنی ...
علی مسبحی . [ ع َ ی ِ م ُ س َب ْ ب ِ ] (اِخ ) ابن زکریا. متوفی در سال 686 هَ . ق . او راست : اللباب فی الجمع بین السنة و الکتاب . (از کشف الظنون...
علی مسرعی . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن حسین مسرعی . مشهور به بولاقی . رجوع به علی بولاقی شود.
علی مسعری . [ ع َ ی ِ م ِع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن وهب مسعری . وی صاحب ابوعبید قاسم بن سلام بود و از او روایت کرد. (از معجم الادباء یاقوت چ ق...
علی مرینی . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن یعقوب بن عبدالحق مرینی . مکنی به ابوالحسن و ملقب به المنصور باللّه و مشهور به سلطان أکحل...
علی مشرفة. [ ع َ ی ِ م ُ ش َرْ رَ ف َ ] (اِخ ) ابن مصطفی بن عطیةبن جعفربن احمدبن عطیه ٔ مشرفة. دکتر در فلسفه و علوم بود. وی در یازدهم ژوئیه ٔ...
علی مشرقی . [ ع َ ی ِ م َ رِ ] (اِخ ) ابن حسین بن عروه ٔ مشرقی دمشقی حنبلی . مشهور به ابن زکنون و مکنی به ابوالحسن . محدث و فقیه بود. تولد...
علی مشطوب . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابی الهیجاء هکاری . مکنی به ابوالحسن و ملقب به سیف الدین و مشهور به مشطوب . وی از امیرانی بو...
دکتر علی شریعتی مزینانی ،نویسنده، محقق، اسلام شناس
و از روشنفکران دینی بزرگ جهان
به سال 1312 در کاهک از توابع مزینانِ سبزوار متولد شد.
وی فرزند...