عمار
نویسه گردانی:
ʽMAR
عمار. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن زیادبن سکن . وی صحابی بود و «ابن الکلبی » گوید که او در غزوه ٔ بدر شهید گشت . اما «ابن فتحون » بر آن است که «عماربن زیاد» در غزوه ٔ احد شهید گشته است . و گویا این دو تن برادر بوده اند. (از الاصابه ٔ ابن حجر، قسم اول حرف عین ، ترجمه ٔ شماره ٔ 5692).ابن عبدربه در عقدالفرید (ج 3 ص 326) آرد که «عماربن زیاد» از قبیله ٔ عبدالاشهل بن جشم بن حرث بن خزرج بن عمروبن سالک بن اوس بود، و در غزوه ٔ بدر بشهادت رسید.
واژه های همانند
۱۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
امار. [ اِ ] (اِخ ) ۞ الیویه گلو، ملقب به گوستاو. رمان نویس فرانسوی . وی در پاریس بدنیا آمد (1818-1883 م .). او راست : رمانهای ماجراها ۞ که...
آمار. (اِ) (از پهلوی به معنی شمار) آماره . آوار. آواره . اَواره . اَوارِجه . حساب : آنگهی گنجور مشک آمار کردتا مر او را زآن نهان بیدار کرد. رو...
آمار. (اِ) احصائیّه . (فرهنگستان ).
امعر. [ اَ ع َ ] (ع ص ) مرد کم موی و موی افتاده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ریزیده مو. (تاج المصادر بیهقی ). ریزنده موی . (مصادر ...
خشک آمار. [ خ ُ ] (اِمرکب ) به معنی خشک آمار است که مرض استسقاء باشد. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). || تتبع و استقصا و تفحص و تجسس و ا...
متخصّصان بهداشت روانی برای بر چسب گذاری رفتارهای نا هنجار در یک نظام طبقه بندی به توافق رسیده اند. محصول این توافق تحت عنوان یک کتاب مرجع تخصصی، یعنی ...