عمار
نویسه گردانی:
ʽMAR
عمار. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن زیادبن سکن . وی صحابی بود و «ابن الکلبی » گوید که او در غزوه ٔ بدر شهید گشت . اما «ابن فتحون » بر آن است که «عماربن زیاد» در غزوه ٔ احد شهید گشته است . و گویا این دو تن برادر بوده اند. (از الاصابه ٔ ابن حجر، قسم اول حرف عین ، ترجمه ٔ شماره ٔ 5692).ابن عبدربه در عقدالفرید (ج 3 ص 326) آرد که «عماربن زیاد» از قبیله ٔ عبدالاشهل بن جشم بن حرث بن خزرج بن عمروبن سالک بن اوس بود، و در غزوه ٔ بدر بشهادت رسید.
واژه های همانند
۱۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
عمار زعفرانی . [ ع َم ْ ما رِ زَ ف َ ] (اِخ ) ابن عمارة زعفرانی بصری ، مکنی به ابوهاشم و مشهور به صاحب الزعفرانی . محدث بود. رجوع به ابوهاشم ...
عمار طبرستانی . [ ع َم ْ ما رِ طَ ب َ رِ ] (اِخ ) مکنی به ابوالحسین . وی ممدوح متنبی شاعر است و متنبی قصیده ای در مدح عمار دارد که رشیدالدین ...
ابن عمار ثقفی . [ اِ ن ُ ع َم ْ مارِ ] مکنی به ابوالعباس ، احمدبن عبیداﷲبن محمدبن عمار ثقفی کاتب . او با ابوعبداﷲ محمدبن جراح مصاحبت داشته ...
عمار استرآبادی . [ ع َم ْ ما رِ اِ ت َ ] (اِخ ) ابن رجاء تغلبی استرآبادی ، مکنی به ابویاسر. رجوع به عمار تغلبی شود.
همچنین در روایات دینی اسلامی و ...مورت یا مورد گیاهی است مقدس در آیین زرتشت. در کتاب بندهش در بخش آفرینش گیاهان این گیاه نماد اهورا مزدا است.[نیازمند ...
امار. [ اَ ] (اِ) حساب . شمار. آمار. (از شرفنامه ) (آنندراج ). امار و همار و آمار و شمار و شماره از یک ریشه اند. (حاشیه ٔ مزدیسنا چ 1 ص 181).
امار. [ اَ ] (ع اِ) علامت . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط). نشان .
امار. [ اِ ] (ع اِ) فرمان . (آنندراج ). امر. حکم . (ازاقرب الموارد). ایمار. (اقرب الموارد) (آنندراج ).
امار. [ اَم ْ ما ] (ع ص ) بسیارفرمان . کثیرالامر. مبالغه ٔ آمر.
امار. [ اُ ] (اِخ ) ۞ یکی از سرداران پارسیها در جنگ با اسکندر.وی سردار سپاهیان اجیر (یونانی ) بود و در جنگ مذکورکشته شد. رجوع به ایران باس...