عمر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽMR
    
							
    
								
        عمر. [ ع ُ ] (ع  اِ) گوشت  میان  دو دندان ، یا گوشت  بن  دندان . (منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد). گوشت  لثه . (از اقرب  الموارد).  ||  مسجد. (منتهی  الارب ) (اقرب  الموارد). ||  عبادتگاه  ترسایان . (منتهی  الارب ). کنیسه . (اقرب  الموارد). کلیسا.  ||  نخل السکر. خرمایی  است  نیکو و جید. (از منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد). عَمر. رجوع  به  عَمر شود. ج ، عُمور، اَعمار.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عبدالعزیزبن  ابی دلف . رجوع  به  عمر دلفی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ )ابن  عبدالعزیزبن  عمربن  مازة، مکنی  به  ابومحمد و ملقب  به  برهان الائمة و حسام الدین  و مشهور به  صدر شهید. از اکابر حنفیه ٔ ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عبدالعزیزبن  مروان . رجوع  به  عمر اُموی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عبدالعزیزبن  منذربن  زبیربن  عبدالرحمان بن  هبار مطلبی  اسدی  قرشی . اولین  تن  از ملوک  بنی هباردر سند. رجوع  به  هباری ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عبدالعزیز شطرنجی . رجوع  به  عمر شطرنجی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  ابراهیم  باجمال . فقیه  و متصوف  اواخر قرن  نهم  و اوایل  قرن دهم  هجری  (857 - 916 هَ .ق ). رجوع  به  باجمال  ش...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  ابی ربیعة. رجوع  به  عمر مخزومی  (ابن  عبداﷲ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  احمد بامخرمه . رجوع  به  عمر بامخرمة شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  عبدالاسد. رجوع  به  عمر مخزومی  (ابن  عبداﷲبن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن عبیدبن  یعمر. رجوع  به  ابوالشعثاء (عمربن ...) شود.