عنق
نویسه گردانی:
ʽNQ
عنق . [ ] (ع اِ) از عیوبی است که اسب را عارض شود، و آن ورم و انتفاخی است به اندازه ٔ یک انار و یا کوچکتر از آن که در پائین خاصره ٔ او پدید آید. عنق عیبی است فاحش و علاج پذیر نباشد. (از صبح الاعشی ج 2 ص 27).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
انق . [ اَ ن ِ ] (ع ص ) شی ٔ انق ؛ چیز نیکو و خوشنما. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
عانق . [ ن ِ ] (اِخ ) یوم عانق ؛ روزی است مر عربان را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از معجم البلدان ).