اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عهر

نویسه گردانی: ʽHR
عهر. [ ع َ / ع ِ / ع َ هََ ] (ع مص ) به فجور نزد زن آمدن و زنا کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). برای فجور نزد زن آمدن . (از اقرب الموارد). عُهور.عُهورة. عَهارة. رجوع به عهور و عهورة و عهارة شود. || مرتکب بدی گشتن و دزدیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ۞
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
عاهر. [ هَِ ] (ع ص ) زناکار. الولد للفراش و للعاهر الحجر (حدیث )؛ أی لصاحب ام الولد و هو زوجها أو مولاها. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
آهر. [ هََ ] (اِ) آهار، در تمام معنی های آن .
آهر. [ هََ ] (اِخ ) نام شهری کوچک است و هوایش سرد است و آبش از رودی که بدانجا منسوب است از جبال اشکنبر برمیخیزد و از عیون و قنوات نیز آب...
احر. [ اَ ح َرر ] (ع ن تف ) سوزان تر. گرم تر : احرّ نارالجحیم ابردها. متنبی .احرّ من الجمر. || لطیف تر: هو احرّ حسناً منه ؛ او لطیف تر است از آن...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.