اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عیر

نویسه گردانی: ʽYR
عیر. (ع اِ) گروه از سفر بازگردیده (مؤنث آید). (منتهی الارب ). || کاروان شتر که غله کشانند (از این لفظ واحد نیامده است ). (منتهی الارب ). هر ستور خار بارکش از شتر و خر و استر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). قافله ٔ خران (مؤنث است )، سپس توسعاً هر قافله ای را نامیده اند. و گویند «عیر» کسانی هستند که با آنان بارهای طعام باشد و یا هرچه به وسیله ٔ آن طعام و بار حمل کنند خواه شتر باشد و خواه الاغ و استر. ج ، عیرات ، عیَرات ، که دومی لغت هذیل است . (از اقرب الموارد): کانوا یترصدون عیرات قریش ؛ در کمین دواب و چهارپایان قریش بودند. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
ایر. [ اَ ] (ع اِ) نره . ج ، ایور، آیار، آیر. (آنندراج ) (منتهی الارب ). آلت تناسل . (برهان ) (هفت قلزم ). ذکر و قضیب . (غیاث ). ذکر. (مهذب الاسم...
ایر. (ع اِ) پنبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تراشه ٔ سیم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). براده ٔ نقره . (ناظم الاطباء). || ...
ایر. [ اَی ْی َ ] (ع اِ) سنگ سخت . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء).
ایر. [ اَی ْی ِ ] (ع اِ)باد صبا و باد شمال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
عائر. [ ءِ ] (ع ص ) از: عَور. (اقرب الموارد). رجوع به عور شود. || آنچه به چشم درد رساند. (منتهی الارب ). هر چه چشم را علت رساند. (از اقرب...
اَئُرَ: (اوستایی) پایین، پست، پایین تر
این واژه پارسی نیست و باید حذف شود
جین ایر معروف‌ترین اثر شارلوت برونته خواهر امیلی برونته (نویسنده بلندی‌های بادگیر) و آنا برونته (که به خواهران برونته نیز مشهور هستند) می باشد، که در ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.