غام
نویسه گردانی:
ḠAM
غام . [ غام م ] (ع ص ) یوم ٌ غام ؛ روز تیره و دم گیر از گرما. روز سخت گرم . || روز اندوه . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
قام . (مغولی ، اِ) ساحر. جادوگر. فالگیر. (ناظم الاطباء). قاهم نیز خوانده میشود و صحیح قام است . (تاریخ مفصل ایران مغول تألیف اقبال ج 1 ص ...
قعم . [ ق َ ع َ ] (ع اِمص ) کجی و بلندبرآمدگی است در سرین . (منتهی الارب ). میل و ارتفاع فی الالیتین . (اقرب الموارد). || کژی بینی . (منتهی...
قعم . [ ق َ ع َ ] (ع مص ) بیمار گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گویند: قعم الرجل قعماً؛ اصابه داء فقتله . (اقرب الموارد).
قعم . [ق َ ] (ع اِ) بانگ گربه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (مص ) فریاد کردن و بانگ برآوردن گربه . گویند: قعم السنور قعماً؛ صاح . (اقر...
شاه قام . [ م ْ / م َ ] (اِ مرکب ) لفظی است مرکب از شاه و قام (فعل ماضی عربی ) بمعنی شاه برخاست و این در وقتی گفته میشود که در شطرنج با...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
به کسى که پشت سر افراد غیبت کند