اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غبس

نویسه گردانی: ḠBS
غبس . [ غ َ ب ِ ] (ع ص ) تاریک . مظلم . (دزی ج 2 ص 200).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
قبص . [ ق َب َ ] (ع مص ) منضم گردیدن . مجتمع شدن و درافتادن : قبصت رحم الناقة قبصاً؛ منضم گردید. قبصت الجراد علی الشجر؛ درافتاد و مجتمع گردید. ...
قبص . [ ق َ ب َ ] (ع ص ) بزرگ سر. (منتهی الارب ). || (اِ) درد جگر که از خوردن خرما و آب گیرد. (از منتهی الارب ). وجعالکبد من التریق بالتمر و ...
قبص . [ ق َ ب ِ ] (ع ص ) شادمان . || سبک و چست . || کوتاه و غیر ممتد: حبل قبص ؛ رسن کوتاه غیر ممتد. (منتهی الارب ).
قبص . [ ق ِ ] (ع اِ) عدد بسیار از مردم . || اصل و نژاد چیزی . (منتهی الارب ).
قبص . [ ق ِ / ق َ ] (ع اِ) فراهم آمدنگاه ریگ بسیار. (منتهی الارب ).
قبث . [ ق َ ] (ع مص ) به پنجه گرفتن ، گویند:قبث به قبثاً؛ به پنجه گرفت آن را. (منتهی الارب ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.