اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غرف

نویسه گردانی: ḠRF
غرف . [ غ َ ] (اِخ ) عمرانی گوید: نام جایی است ، و چیزی بر آن نیفزوده است . (از معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
غرف . [ غ َ ] (ع اِ) درختی که به وی پوست پیرایند. (منتهی الارب ). پوست غرفی مأخوذ از آن است . (از معجم البلدان ). آنچه بدان پوست پیرایند...
غرف . [ غ َ رَ ] (ع اِ) درختی که به وی پوست پیرایند. (منتهی الارب ). لغتی است در غَرف برای درخت مذکور. (از اقرب الموارد). || گیاه یز یا...
غرف . [ غ ُ رَ ] (ع اِ) ج ِغُرفة. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). غُرَفات . غُرُفات . غُرفات . (اقرب الموارد) : لنبوئنهم...
غرف . [ غ ُ ] (ع اِ) ظرف کوچک دسته داری که برای کشیدن آب به کار رود.قابلمه های کوچکی که از آهن فشرده سازند و در آنها به سربازان سوپ م...
غرف . [ غ ِ رَ ] (ع اِ) ج ِ غِرفة.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غِرفة شود.
qoraf (غرفه ها): همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: توگان tugān (مانوی)***فانکو آدینات 09163657861
قرف . [ ق َ ] (ع مص ) ستم کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || از حد درگذشتن . (منتهی الارب ). || پوست کندن . (از اقرب الموارد). || ب...
قرف . [ ق َ ] (ع ص ) سخت سرخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || لایق و سزاوار. (منتهی الارب ). || (اِ) درختی است که بدان پوست پیرایند،...
قرف . [ ق ِ ] (ع اِ) پوست هر چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پوست مقل . (منتهی الارب ). || نارپوست . (بحر الجواهر). پوست انار. (من...
قرف . [ ق َ رَ ] (ع مص ) نزدیک آمدن بیماری . || بازگردان شدن . و فی الحدیث : ان قوماً شکواالیه علیه السلام وباء ارضهم فقال تحوّلوا فان ّ م...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.