غرة
نویسه گردانی:
ḠR
غرة. [ غ ِ رَ ] (ع مص ) وعده . نوید. (منتهی الارب ): وَغ-َرَ فلاناً غرةً؛ وعده . (اقرب الموارد). || غره ٔ آفتاب بر کسی ؛ سخت افتادن آن بر وی . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۱ ثانیه
قره ده . [ ق َ رَ دِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 41 هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 18500 گزی خاورشوسه ٔ...
قره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) (رود...) از شمال کرمانشاه به جنوب آن جاری است ، و از شمال شرقی میگذرد. شعبه ای از آن از صحنه میگذرد. (جغرافیای س...
قره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) (رود...) رودی است در استرآباد. رود استرآباد شعبه ای است از آن . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 305 و 306 و 308).
قره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) (رود...) یا زرینه رود. از الوند سرچشمه میگیرد. کوه الوندمرکب از توده هایی است که بین آنها دره هائی واقع شده و در هر ...
قره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان راه جرد بخش دستجرد شهرستان قم واقع در 25 هزارگزی جنوب خاوری دستجرد و 2 هزارگزی جنوب شوسه ٔ اراک به...
قره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 14 هزارگزی باختر شوسه ٔ بروجرد. موقع جغرافیایی آن جلگه و مع...
قره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کبودگنبد بخش کلات شهرستان دره گز واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی ...
قره قز. [ ق َ رَ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 23 هزارگزی شمال خاوری ارومیه و 9500 گزی خاورشوسه ٔ ار...
قره کچ . [ ق َ رَ ؟ ] (اِخ ) (کوه ...) یکی از کوههای جلگه ای تهران است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 311).
قره که . [ ق َ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان پاطاق بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین واقع در 9500 گزی جنوب خاوری سرپل ذهاب و کنار شوسه ٔ قصرشیر...