غزالی
نویسه گردانی:
ḠZʼLY
غزالی . [ غ َ ] (ص نسبی ) منسوب به غزالة که قریه ای است از مضافات طوس مولد امام محمد غزالی . (غیاث اللغات ). به قولی لقب ابوحامد و برادر وی احمد است . رجوع به غزالة و ابوحامد غزالی و احمد غزالی و غزالی شود. || (اِ) در اصطلاح طب قسمی از نبض است . || نوعی خرما که دراز و قهوه ای رنگ است . (دزی ج 2 ص 211).
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
غزالی زاده . [ غ َزْ زا دَ ] (اِخ ) عبدالرحمن . او راست : تعلیقه بر کتاب «اصطلاح الوقایة فی الفروع » و تعلیقه بر حاشیه ٔ سیدشریف بر «تجرید الکلا...
امام غزالی .[ اِ غ َزْ زا ] (اِخ ) رجوع به ابوحامد غزالی شود.
جانبرد غزالی . [ ] (اِخ ) از ملوک چراکسه ٔ مصر و از امرای طومانیان بود هنگامی که سلطان سلیم خان بجنگ با مصر پرداخت او فرمانده ٔ سپاهی بود ک...
اسلام غزالی . [ اِ غ َزْ زا ] (اِخ ) (امیر...) رجوع به اسلام (میر... غزالی ) شود.
ابوحامد غزالی . [ اَ م ِ دِ غ َزْ زا ] (اِخ ) زین الدین محمدبن محمدبن طاوس طوسی ، ملقب به حجةالاسلام .مولد او بطوس 450 هَ . ق . ابتدا در نیشابور...
امام محمد غزالی فرزند محمد (۴۵۰ — ۵۰۵ ه ق) فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی و یکی از بزرگترین مردان تصوف سدهٔ پنجم هجری است. نام کامل وی : ابی حامد محمد ...
امام احمد غزالی . [ اِ اَ م َ دِ غ َزْ زا ] (اِخ ) احمدبن محمدبن محمدبن احمد غزالی طوسی مکنی به ابی الفتح برادر امام محمد غزالی بوده است ....
امام محمد غزالی . [ اِ م ُ ح َم ْ م َ دِ غ َزْ زا ] (اِخ ) رجوع به ابوحامد غزالی شود.
حجةالاسلام غزالی . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ غ َزْ زا ] (اِخ ) محمدبن محمدبن محمد. رجوع به غزالی شود.