گفتگو درباره واژه گزارش تخلف غزنوی نویسه گردانی: ḠZNWY غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) (حکیم ...) مجدودبن آدم سنائی : بشنو این پند از حکیم غزنوی تا بیابی در تن مرده نوی . مولوی .رجوع به سنایی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه واژه معنی عمر غزنوی عمر غزنوی . [ ع ُ م َ رِ غ َ ن َ ] (اِخ )ملقب به سراج الدین . رجوع به ابوحفص (عمر...) شود. عمر غزنوی عمر غزنوی . [ ع ُ م َ رِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن احمد هندی غزنوی ، مکنی به ابوحفص و ملقب به سراج الدین . وی فقیه و از بزرگان حنفیان ... عماد غزنوی عماد غزنوی . [ ع ِ دِ غ َ ن َ ] (اِخ ) رجوع به عمادالدین غزنوی شود. رجاء غزنوی رجاء غزنوی . [ رَ ءِ غ َ ن َ ] (اِخ ) حکیم شهاب الدین . سنگلاخ در امتحان الفضلا ج 2 ص 90 گفته که برخی از مثنویات او را بخط محمدطاهر اعتمادالدول... حسن غزنوی حسن غزنوی . [ ح َ س َ ن ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن محمد حسینی ، معروف به اشرف و ذوالشهادتین و مفخراللسانین . احوال وی راابوالحسن بیهقی در لباب ال... حسن غزنوی حسن غزنوی . [ ح َ س َ ن ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن ناصر علوی ، ملقب به جمال الدین است . او و برادرش محمدبن ناصر، ممدوح سنایی غزنوی بوده اند. حسن... علی غزنوی علی غزنوی . [ ع َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اسماعیل غزنوی حنفی . ملقب به ناصرالدین . وی مفسر بود و در سال 582 هَ . ق . درگذشت . او ... علی غزنوی علی غزنوی . [ ع َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی علی جلابی هجویری غزنوی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی جلابی (ابن عثمان بن ...) ... علی غزنوی علی غزنوی . [ ع َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن عثمان غزنوی . مکنی به ابوالحسن . صوفی بود و در سال 465هَ . ق . درگذشت . او راست : کشف حجب المحجوب ... علی غزنوی علی غزنوی . [ ع َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن مسعودبن محمودغزنوی . ملقب به بهاءالدوله و مکنی به ابوالحسن . وی عم مسعودبن مودود بود که چون مس... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود