اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غزنوی

نویسه گردانی: ḠZNWY
غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) محمودبن سبکتگین را گویند. (از آنندراج ) :
ناز و نیاز کار ایاز است و غزنوی
کآن بنده ٔ نیاز شد و این غلام ناز.

ملاشانی تکلو (از آنندراج ).


چون این زاری به گوش غزنوی خورد
سرش غوطه به خون دل فروبرد.

حکیم زلالی (از آنندراج ).


رجوع به محمودبن سبکتگین غزنوی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
عمر غزنوی . [ ع ُ م َ رِ غ َ ن َ ] (اِخ )ملقب به سراج الدین . رجوع به ابوحفص (عمر...) شود.
عمر غزنوی . [ ع ُ م َ رِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن احمد هندی غزنوی ، مکنی به ابوحفص و ملقب به سراج الدین . وی فقیه و از بزرگان حنفیان ...
عماد غزنوی . [ ع ِ دِ غ َ ن َ ] (اِخ ) رجوع به عمادالدین غزنوی شود.
رجاء غزنوی . [ رَ ءِ غ َ ن َ ] (اِخ ) حکیم شهاب الدین . سنگلاخ در امتحان الفضلا ج 2 ص 90 گفته که برخی از مثنویات او را بخط محمدطاهر اعتمادالدول...
حسن غزنوی . [ ح َ س َ ن ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن محمد حسینی ، معروف به اشرف و ذوالشهادتین و مفخراللسانین . احوال وی راابوالحسن بیهقی در لباب ال...
حسن غزنوی . [ ح َ س َ ن ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن ناصر علوی ، ملقب به جمال الدین است . او و برادرش محمدبن ناصر، ممدوح سنایی غزنوی بوده اند. حسن...
علی غزنوی . [ ع َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اسماعیل غزنوی حنفی . ملقب به ناصرالدین . وی مفسر بود و در سال 582 هَ . ق . درگذشت . او ...
علی غزنوی . [ ع َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی علی جلابی هجویری غزنوی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی جلابی (ابن عثمان بن ...) ...
علی غزنوی . [ ع َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن عثمان غزنوی . مکنی به ابوالحسن . صوفی بود و در سال 465هَ . ق . درگذشت . او راست : کشف حجب المحجوب ...
علی غزنوی . [ ع َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن مسعودبن محمودغزنوی . ملقب به بهاءالدوله و مکنی به ابوالحسن . وی عم مسعودبن مودود بود که چون مس...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
محمد رحمتی
۱۴۰۰/۰۲/۱۸
0
0

معنی غزنوی چیست . لطفا بگید عزیزان دل


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.