اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غزنوی

نویسه گردانی: ḠZNWY
غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) محمودبن سبکتگین را گویند. (از آنندراج ) :
ناز و نیاز کار ایاز است و غزنوی
کآن بنده ٔ نیاز شد و این غلام ناز.

ملاشانی تکلو (از آنندراج ).


چون این زاری به گوش غزنوی خورد
سرش غوطه به خون دل فروبرد.

حکیم زلالی (از آنندراج ).


رجوع به محمودبن سبکتگین غزنوی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ابوحنیفه ٔ اسکافی غزنوی . [ اَ ح َ ف َ ی ِ اِ ی ِغ َ ن َ ] (اِخ ) ابوالفضل بیهقی در تاریخ خود آورده است که : در این روزگار که تاریخ اینجا رسان...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
محمد رحمتی
۱۴۰۰/۰۲/۱۸
0
0

معنی غزنوی چیست . لطفا بگید عزیزان دل


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.