اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غلم

نویسه گردانی: ḠLM
غلم . [ غ َ ل َ ] (ع مص ) غلم رجل ؛ تیزشهوت گردیدن وی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). چیره شدن شهوت بر مرد. غُلمَة. اغتلام . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
تراشش قلم . [ ت َ ش ِ ش ِ ق َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) میدان قلم . جِلْفه .
توتیای قلم . [ ی ِ ق َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) توتیای قلمی . قسمی از توتیا. (آنندراج ). توتیای انابیبی و مزاربی . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ...
قلم بندکردن . [ ق َ ل َ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نوشتن است . (از آنندراج ).
قلم دارچین . [ ق َ ل َ ] (اِ مرکب ) کنایه از بینی باریک و دل پسند. (یادداشت مؤلف ).
قلم خودنویس . [ ق َ ل َ خوَدْ / خُدْ ن ِ ] (اِ مرکب ) قلمی که مرکب در میان دارد و بی آنکه آن را بجوهر زنند نویسد. در تهذیب تاریخ ابن عساکر د...
حسن زرین قلم . [ ح َ س َ ن ِ زَرْ ری ق َ ل َ ] (اِخ ) خطاط خوشنویس .رجوع به زرین قلم و نمونه ٔ خطوط خوش شاهنشاهی شود.
قلم مرادخانی . [ ق َ ل َ م ُ ] (اِخ ) یکی از طوایف پشتکوه ، از ایلات کرد ایران . ییلاق این ایل زرین آبادو قشلاق آنان ونه است . (از جغرافیای ...
از قلم افتاده. درج نشده، ذکر نشده، حذف شده، فراموش شده، مورد توجه واقع نگردیده، مورد بی اعتنائی قرار گردیده.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قلم های دارویی . [ ق َ ل َ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ اشکال جامدی بصورت استوانه های کوچکی میباشند که آنها را بدو صورت ممکن تهیه کنند...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۶ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.