اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غلی

نویسه گردانی: ḠLY
غلی . [ غ َ لی ی ] (ع ص ، اِ) نرخ گران . منه : بعته بالغلی ؛ ای بالغلاء. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). غالی . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
قلی الصباغین .[ ق َ یُص ْ ص َب ْ با ] (ع اِ مرکب ) قلی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویة). رجوع به قلی شود.
چشمه شاه قلی . [ چ َ م َ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش اسدآباد شهرستان همدان که در23 هزارگزی شمال باختری قصبه ٔ اسدآباد و یک ...
قلی خان کندی . [ ق ُ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه ، واقع در 2 هزارگزی جنوب میاندوآب و 2هزارگزی باخت...
قلی دیزه سی . [ ق ُ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو، واقع در 38هزارگزی باختر ماکو. در مسیر شوسه ٔ کلیسا کندی . م...
شاه قلی کندی . [ ق ُ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه . دارای 252 تن سکنه . آب آن از قنات و چشمه . محصول ...
شاه قلی مزار. [ ق ُ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین . دارای 461 تن سکنه . آب آن از چشمه سار. محصول آن غلات ...
خیرآباداﷲ قلی . [ خ َ دِ اَ ل لاه ق ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش فلاورجان شهرستان اصفهان ، واقع در 17 هزارگزی جنوب باختر فلاورجان . متصل بشوسه ...
دره مهدی قلی . [ دَ رِ م ِ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چنارود بخش آخوره ، شهرستان فریدن . واقع در 34هزارگزی جنوب آخوره ، با 150 تن سکنه ....
شاه قلی ایغور. [ ق ُ ] (اِخ ) نام حاکم قبیله ٔ حور است . در کوچکی میل به دانش داشت و گاهی معما میگفت . (مجالس النفائس ص 285).
ملک الشعرای کرمانج (یکی از 4 ایل بزرگ کردهای ایران)، متولد شمال خراسان دیوان اشعار وی به چهار زبان کردی کرمانجی، فارسی، ترکی خراسان و عربی می باشند.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۸ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.