غلی
نویسه گردانی:
ḠLY
غلی . [ غ َ لی ی ] (ع ص ، اِ) نرخ گران . منه : بعته بالغلی ؛ ای بالغلاء. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). غالی . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
حاجی علی قلی خان . [ ع َ ق ُ ] (اِخ ) بختیاری . رجوع به سردار اسعد شود.
حسین قلی اردوبادی . [ ح ُ س َ ق ُ اُ ] (اِخ ) زنجانی ، دیوان شعری به فارسی و ترکی و عربی دارد و 1365هَ . ق . 1946/ م . درگذشته است . (معجم ال...
مهدیقلی هدایت، ملقب به مخبرالسلطنه (زادهٔ ۱۲۴۳ خورشیدی، تهران – درگذشتهٔ ۱۳۳۴ خورشیدی، تهران) از رجال عصر قاجار و پهلوی، و در مقاطع مختلف متصدی مناصب...
دیزج حاجی رضا قلی . [ زَ رِ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برکشلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه با 35 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)...
صفی قلی خان بالاوند پسر باله خان دوم جد خاندان اسفندیاری بالاوند در دوره زندیه بود. پس از درگذشت باله خان دوم جانشین وی شد، باله خان دوم و صفی قلی خان...
حسینقلی خان والی مقتدر پشتکوه (ایلام کنونی) ملقب به القابی مانند سردار اشرف، صارم السلطنه و ابوقداره، از والیان بسیار بانفوذ دوران قاجاریه و هم عصر نا...
رضاقلیخان هدایت از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد رضاقلیخان هدایت Reza Qoli Khan Hedayat.jpg رضاقلیخان هدایت طبرستانی نام اصلی رضاقلیخان هدایت طبرستانی...