اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غناء

نویسه گردانی: ḠNAʼ
غناء. [ غ َ / غ ِ ] (اِخ ) ریگ توده ای است . (منتهی الارب ). رمل الغناء بفتح غین در این شعر راعی آمده :
لها غضون و ارادف ینوء بها
رمل الغناء و أعلی متنها رود.
و در شعر ذوالرمة به کسر غین آمده است :
تنطقن من رمل الغناء و علقت
باعناق أدمان الظباء القلائد.
و ابووجزه گوید :
و ما انت أما ام ّعثمان بعدما
حبا لک من رمل الغناء حدود.

(از معجم البلدان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
غنا. [ غ ِ ] (ع اِمص ) توانگری . (بحر الجواهر). توانگری و بی نیازی و دولتمندی . (غیاث اللغات ). مأخوذ از غِنی ̍ عربی است که بمعنی کفایت کردن ...
غنا. [ غ َ ] (اِخ ) غانا. ۞ سابقاً به نام ساحل طلا معروف بود. از کشورهای مشترک المنافع و جمهوری است . در مغرب آفریکا در کنارخلیج گینه قرار د...
قنا. [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قناة. (معجم البلدان ). رجوع به قناة شود. || بلندی است در بینی در سوی بالای آن بین قصبة مارن و عیب نبود. و این د...
قنا. [ ق َ ] (اِ) چوب طباشیر یا درختی است که صمغ آن اشق است . (تذکره ٔ انطاکی ) نوعی از اندروطالیس است و نزد بعضی رطبه ٔ یابسه و به لغت مص...
قنا. [ق َ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (از معجم البلدان ).
قنا. [ ق َ ] (اِخ ) آبی است از بنی قشیر بقول ابوزیاد. (از معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
قنا. [ ق َ ](اِخ ) کوهی است در مشرق حاجر. (از معجم البلدان ).
قنا. [ ق َ ] (اِخ ) کوهی است از بنی مره از فزارة. مسلمةبن هذیله وسیبویه درباره ٔ آن اشعاری دارند. (معجم البلدان ).
قنا. [ ق ِ ] (اِخ ) ۞ شهری است در مصر بساحل شرقی نیل . (دمشقی ) (ابن جبیر). شهری است لطیف به صعید بین آن و قوص یک روز فاصله است . (معجم...
قنا. [ ق ِن ْ نا ] (اِخ ) همدانی گوید ناحیه ای است از شهرزور. (از معجم البلدان ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.