گفتگو درباره واژه گزارش تخلف غوری نویسه گردانی: ḠWRY غوری .(اِ) آوندی از چینی یا جز آن که لوله دارد و در آن چای و امثال آن را دم کرده بنوشند ۞ . قوری . (ناظم الاطباء). رجوع به قوری شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه واژه معنی قوری چای قوری چای . (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، سکنه ٔ آن 1250 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت ... قوری چای قوری چای . (اِخ ) دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان ، سکنه ٔ آن 423 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات دیم و لبنیات .... قوری چای قوری چای . (اِخ ) دهی است از دهستان فعله گری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان ، سکنه ٔ آن 165 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات و حبوب... قوری چای قوری چای . (اِخ ) ده کوچکی از دهستان سیدلو بخش بانه ٔ شهرستان سقز که سکنه ٔ آن 25 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). قوری قلعه قوری قلعه . [ ق ُ ق َ ع َ ](اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ، سکنه ٔ آن 341 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، لبنیات ، توتون ، تو... قوری آباد قوری آباد. (اِخ ) ده کوچکی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان آباده ، سکنه ٔ آن 50 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). دشت قوری دشت قوری . [ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان لاهیجان بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد.سکنه ٔ آن 115 تن . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و توتون و حبوب... قوری نوده قوری نوده . [ ق ُ ن ُ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔشهرستان بجنورد، سکنه ٔ آن 736 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، بنشن... بابا قوری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. قوری شلقمی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۶ ۶ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود