غیض
نویسه گردانی:
ḠYḌ
غیض . (ع اِ) آنچه از خرمابن برآید، مانند دو نعل برهم نهاده ٔ تیزاطراف و میان آن بار آن نهاده . یا شکوفه ٔ نخستین خرما، یا عجم که از لیف خرمابن برآید و بخورند آن را. (منتهی الارب ). طَلع یا عَجم که ازلیف خود بیرون آید و همه ٔ آن را بخورند. (از اقرب الموارد). ولیع. محتوای طلع. آنچه در درون طلع است .
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۸ ثانیه
غیظ و غضب . [ غ َ / غ ِ ظُ غ َ ض َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )خشم و تندی . خشم سخت . رجوع به غیظ و نیز غضب شود.
غیظ آوردن . [ غ َ / غ ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) خشمناک شدن . سخت خشم گرفتن . رجوع به غیظ شود : اگر اصرار آرم ترسم از آن که غیظآری و نتوانم جهیدن...
قلعه دختر /
اسم خاص برای قلعه هایی که دختری در آن زندانی بوده است، به عنوان مثال قیزقالا در میانه، قیزقالا در ساووچ (ساوه)، قیزقالا در باکو (پایتخت ...
سد قیز قلعهسی، بر روی رودخانه ارس و در پاییندست سد خداآفرین و در مرز ایران و جمهوری آذربایجان قرار دارد. ظرفیت تولید این نیروگاه ۴۰ مگاوات است.هدف ا...