اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غیظ

نویسه گردانی: ḠYẒ
غیظ. [ غ َ ] (اِخ ) ابن مرةبن عوف بن سعدبن ذبیان بن بغیض بن ریث بن غطفان . نام بطنی است از قیس غیلان . زهیربن ابی سلمی گوید :
سعی ساعیاً غیظبن مرة بعدما
تبرک مابین العشیرة بالدم .

(از تاج العروس ).


|| بنی غیظ، قبیله ای است از قیس غیلان . منسوب به غیظبن مرة که در بالاذکر شد. رجوع به لسان العرب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قیض . [ ق َی ْ ی ِ] (ع اِ) سنگریزه که بدان گرد مغاکچه ٔ گردن ستور داغ کنند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). سنگریزه ای که بدان ...
قیض . [ ق َ ] (اِخ ) نام ستاره ای است . (از اقرب الموارد).
قلعه دختر / اسم خاص برای قلعه هایی که دختری در آن زندانی بوده است، به عنوان مثال قیزقالا در میانه، قیزقالا در ساووچ (ساوه)، قیزقالا در باکو (پایتخت ...
سد قیز قلعه‌سی، بر روی رودخانه ارس و در پایین‌دست سد خداآفرین و در مرز ایران و جمهوری آذربایجان قرار دارد. ظرفیت تولید این نیروگاه ۴۰ مگاوات است.هدف ا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.