اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فاضل

نویسه گردانی: FAḌL
فاضل . [ ض ِ ] (اِخ ) مردی است که داخل سوداگران ترکستان بود و بموجب نشان شیبانی ، خان ترخان شده محافظت آن دروازه مینمود.و در شرح فتح سمرقند در رمان محمدخان شیبانی نام اوآمده است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 284 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
فاضل رومی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به قاضی زاده ٔ رومی شود.
فاضل سراب . [ ض ِ ل ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به سراب شود.
فاضل جواد. [ ض ِ ج َ ] (اِخ ) جوادبن سعیدبن جواد بغدادی کاظمی . از علمای معتبر قرن یازدهم هجری که حاوی فروع و اصول و جامع معقول و منقول ب...
فاضل تونی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) شیخ محمدحسین فاضل پسر ملا عبدالعظیم و فاطمه ، در تون (فردوس ) به سال 1257 هَ . ش . تولد یافت . پدر و مادرش هر ...
فاضل تونی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) ملا عبداﷲبن محمد تونی بشروی مشهدی . مدتی ساکن مدرسه ٔ شوشتری (تستری ) اصفهان و سپس مقیم مشهد بوده و در راه ...
فاضل تونی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) ملا احمد بشروی مشهدی . از معاصران شیخ حر عاملی ساکن مشهد و برادر ملا عبداﷲ تونی بوده است . حاشیه ای بر شرح لم...
فاضل عینی . [ ض ِ ل ِ ع َ ] (اِخ ) محمودبن احمد موسی حلبی حنفی سروجی ، مکنی به ابومحمد و ملقب به بدرالدین و معروف به فاضل عینی . از متبحر...
فاضل قاضی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به قاضی فاضل شود.
فاضل گشتن . [ ض ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) رجوع به فاضل شدن شود.
فاضل هندی . [ ض ِ ل ِ هَِ ] (اِخ ) محمدبن تاج الدین حسن بن محمد اصفهانی ، مقلب به الفاضل الهندی . از دانشمندان اواخر دوره ٔ صفوی و از بزرگان ز...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۷ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.