اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فرا

نویسه گردانی: FRʼ
فرا. [ ف َ ] (ع اِ) گورخر که فراء و حمارالوحش نامند. (فهرست مخزن الادویه ) (اقرب الموارد).
- امثال :
کل الصید فی جوف الفرا ؛ مثل است ، یعنی هر صیدی در فرا هست . و مثل آورده میشود برای کسی که نیازمندیهای بسیار دارد و یکی از آنها که بزرگتر است برآورده شود و در آن هنگام این مثال برایش گفته میشود یا هنگامی گفته شود که شخص به از دست رفتن بقیه ٔ نیازمندیهای خویش بی اعتنا است . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۹ ثانیه
پیش رو ـ در مقابل ـ در آینده
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اسم پسر. فاقد مرز.
فرا /farā/ معنی ۱. (در ترکیب با کلمۀ دیگر): دورتر؛ بالاتر؛ آن‌سوتر: فرابنفش، فراطبیعی. ۲. [قدیمی] در: ◻︎ این همه محنت که فراپیش ماست / اینت صبوری که د...
پل سواره رو - پل رو گذر - رو گذر
بسیار بسیار عمیق ، در تصاویر گرفته شده توسط تلسکوپ فضایی هابل تصویری موسوم به "تصویر فرا ژرف هابل" وجود دارد که اعماق کیهان و گستردگی فوق تصور آن ر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
علی فراء. [ ع َ ی ِ ف َرْ را ] (اِخ ) ابن حسین بن علی عبسی فراء. مکنی به ابوالحسن . مورخ مصری و از فقهای مالکی . وی در سال 352 هَ. ق . درگذ...
انسان کامل
چیزی یا کسی را احضار کردن
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.