اجازه ویرایش برای همه اعضا

فرا مرز

نویسه گردانی: FRʼ MRZ
اسم پسر. فاقد مرز.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
فرا+مرز: فراسوی مرز - آن سوی مرز - خارج از مرز و محدوده شناخته شده - خارج از کشور
فرامرز: این نام در اوستایی: فره مرز framarez و به معنی فراموش کردن بدی هاست که در هندی باستان پره مرش pramarsh که مرش در سنسکریت به معنی بخشیدن و پشتی...
از پیش آمرزیده شده
فرامرز. [ ف َ م َ ] (اِخ ) نام پسر رستم بن زال است . (برهان ). از: فر (پیشاوند به معنی پیش ) + آمرز؛ لغةً به معنی آمرزنده ٔ دشمن (یوستی ، نام نا...
فرامرز. [ ف َ م َ ] (اِخ ) ابومنصور. رجوع به کامل ابن اثیر ج 9 ص 216 و نیز رجوع به ظهیرالدین فرامرز شود.
فرامرز. [ ف َ م َ ] (اِخ ) ظهیرالدین . رجوع به تتمه ٔ صوان الحکمة و کامل التواریخ ابن اثیر ج 9 ص 216 و نیز رجوع به ظهیرالدین فرامرز شود.
فرامرز. [ ف َ م َ ] (اِخ ) علی . رجوع به ظهیرالدین فرامرز در همین لغت نامه و نیز رجوع به کامل ابن اثیر ج 9 ص 216 شود.
فرامرز. [ ف َ م َ ] (اِخ ) دهی بوده است میان نهاوند و بروجرد که در سه فرسنگی شهر نهاوند قرار داشته است . (از نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی چ لیدن ...
قلعه فرامرز. [ ق َ ع َ ف َ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران ، واقع در 6هزارگزی شمال باختری علیشاه عوض به شهرآباد. این ده ...
از داستان های منثور سده ی چهارم خورشیدی که در دوازده جلد نوشته شده که فرامرزنامه ی منظوم که اینک در دست است، از روی آن سروده شده است.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.