اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فرودین

نویسه گردانی: FRWDYN
فرودین . [ ف ُ ] (ص نسبی ) (از: فرود + ین ، پسوند نسبت ). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). فرودی . مقابل برین . تحتانی . اسفل . (یادداشت بخط مؤلف ) :
برین آتش است و فرودینْش ْ خاک
میان آب دارد ابا باد پاک .

بوشکور.


از گاه بیفتد بسوی چاه فرودین
وز صدر برانند سوی صف نعالش .

ناصرخسرو.


زی جوهران علوی رهبر گشت
این جوهر کثیف فرودینم .

ناصرخسرو.


|| (اِ) چوب زیرین چارچوب در خانه که چوب آستان در باشد وبه عربی عتبه خوانند. || باد دبور را نیزگویند که باد مغرب است و ضرر آن زیاده بر نفع است بر خلاف باد صبا. (برهان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
فرودین . [ ف َرْ وَ ] (اِ) مخفف فروردین که نام ماه اول سال باشد. (برهان ) : چنان تا بیامد مه فرودین بیاراست گلبرگ روی زمین . فردوسی .چو بود...
باد فرودین . [ دِ ف ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باد دبور و به معنی باد جنوب است و باد برین به معنی باد شمال چه قطب شمالی بلند است و جنوبی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.