اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فرودین

نویسه گردانی: FRWDYN
فرودین . [ ف َرْ وَ ] (اِ) مخفف فروردین که نام ماه اول سال باشد. (برهان ) :
چنان تا بیامد مه فرودین
بیاراست گلبرگ روی زمین .

فردوسی .


چو بودی سر سال نو فرودین
که رخشان بدی در دل از هور دین .

فردوسی .


دی و فرودینَت ْ خجسته بواد
درِ هر بدی بر تو بسته بواد.

فردوسی .


|| نام بادی که در فرودین ماه وزد و آن را باد فرودین گویند. || (اِخ ) نام فرشته ای هم هست . (برهان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
فرودین . [ ف ُ ] (ص نسبی ) (از: فرود + ین ، پسوند نسبت ). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). فرودی . مقابل برین . تحتانی . اسفل . (یادداشت بخط مؤلف ) :...
باد فرودین . [ دِ ف ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باد دبور و به معنی باد جنوب است و باد برین به معنی باد شمال چه قطب شمالی بلند است و جنوبی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.