قاش
نویسه گردانی:
QAŠ
قاش . (ع اِ) نوعی ماهی در رود نیل که پوزه ٔ بسیار دراز شبیه به نوک مرغ دارد و ماهی پرگوشت و خوش طعمی است . (دزی ج 2 ص 295).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
قاش و قماش . [ ش ُ ق ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) سفله . داس و دلوس . (فرهنگ اسدی ). خاش و خماش .
غاش . (ص ) عاشق . دوستدار. عاشق غاش ؛ عاشق تمام . فتنه ٔ غاش ؛ بغایت فتنه . (فرهنگ اسدی ). هر که بر کسی فتنه بود و عاشق بغایت . گویند فتنه ٔ غ...
غاش . [ غاش ش ] (ع ص ) نعت فاعلی از غش . غش کننده ، مقابل مغشوش . || خائن . || کینه ور. || خادع . (منتهی الارب ).
قعش . [ ق َ ] (ع اِ) برنشستنی است شبیه هودج . (منتهی الارب ). مرکبی است از مراکب زنان چون هودج . (اقرب الموارد). ج ، قُعوش . (منتهی الارب ...
قعش . [ ق َ ] (ع مص ) گرد آوردن و جمع کردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || خمانیدن سر چوب به سوی خویش . (منتهی الارب ) (آنندراج ): قعش ...
غاش غاشی . (اِ) ۞ نام درختی است در نور مازندران .