 
        
            قاضی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        QAḌY 
    
							
    
								
        قاضی . (اِخ ) ابراهیم بن  عبدالرحیم  یا عبدالرحمن بن  محمدبن  سعداﷲ یا محمدبن  ابراهیم بن  سعداﷲبن  جماعة، ملقب  به  برهان الدین  و معروف  به  ابن  جماعة. رجوع  به  ابن  جماعة ابراهیم  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  یزدی . [ ی ِ ی َ ] (اِخ ) کمال الدین  میرحسین . رجوع  به  قاضی  کمال الدین  میر حسین  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  منشی . [ م ُ ] (اِخ ) جمال الدین  محمدبن  مکرم بن  علی  انصاری  رویفعی . رجوع  به  جمال الدین  محمد شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  موصل . [ ی ِ م َ ص ِ ] (اِخ ) محمدبن  عمربن  محمدبن  سالم . رجوع  به  قاضی  ابن  جعابی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  مهذب . [ م ُ هََ ذ ذَ ] (اِخ ) حسن بن  علی ، مکنی  به  ابومحمد. رجوع  به  حسن بن  علی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  نخعی . [ ن َ خ َ ] (اِخ ) شریک بن  عبداﷲ از احفاد مالک بن  نخع، مکنی  به  ابوعبداﷲ. عالمی  است  فقیه  عابد فاضل  کوفی  با فطانت  و ذکاوت  از قدم...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  نصرا. [ ن َ رُل ْ لاه  ] (اِخ ) بغدادی . رجوع  به  قاضی  بغدادی  نصراﷲ شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  نصرا. [ ن َ رُل ْ لاه  ] (اِخ ) ابن  عبداﷲ. رجوع  به  قاضی  اعز نصراﷲ شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  نورا. [ رُل ْ لاه  ] (اِخ ) ضیاءالدین . رجوع  به  قاضی  ضیاءالدین  نوراﷲ شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  کویی . (اِخ ) خالسدون . خالگیدونیا. قصبه ای  است  در نزدیکی  استانبول  و در گوشه ٔ جنوبی  مدخل  مرمره  به  بغاز استانبول  تابع اسکدارو جزء شهر ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  کویی . (اِخ ) در بلغارستان  و نیز در ولایت  ادرنه  چهار و پنج  قصبه ٔ کوچک  یاقریه ٔ بزرگ  بدین  نام  هست . (از قاموس  الاعلام  ترکی ).