قاضی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        QAḌY 
    
							
    
								
        قاضی . (اِخ ) ابراهیم بن  عبدالرحیم  یا عبدالرحمن بن  محمدبن  سعداﷲ یا محمدبن  ابراهیم بن  سعداﷲبن  جماعة، ملقب  به  برهان الدین  و معروف  به  ابن  جماعة. رجوع  به  ابن  جماعة ابراهیم  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  ضیاءالدین . [ ئُدْ دی  ] (اِخ ) نوراﷲ ولد قاضی  درویش  محمدبن  خواجه  شکراﷲ وزیر و برادرزاده ٔ قاضی  عیسی  بود و در ایام  حکومت  امیرخان  در هرا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  عبدالجبار. [ ع َ دُل ْ ج َب ْ با ] (اِخ ) ابن احمدبن  عبدالجباربن  احمدبن  خلیل  همدانی  اسدآبادی  بغدادی  شافعی  معتزلی ، مکنی  به  ابوالحسن . ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  عبدالرحیم . [ ع َدُرْ رَ ] (اِخ ) ابن  علی . رجوع  به  قاضی  فاضل  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن  عطاء الحق . از مفسران  و محدثان  هند است  که  کتاب  تفسیری  منظوم  به  نام  زادالاَّخره  نگاشته  است  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  عبدالعزیز. [ ع َ دُل ْ ع َ] (اِخ ) ابن  حسین بن  حباب . رجوع  به  قاضی  جلیس  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی عبدالعزیز. [ ع َ دُل ْ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمد ملقب ، به  ابن  جماعة. رجوع  به  ابن  جماعة ابوعمرو شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  عبدالعزیز. [ ع َ دُل ْ ع َ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن  نحریربن  عبدالعزیزبن  براج  شامی  حلبی  طرابلسی ، مکنی  به  ابوالقاسم  و مشهور به  ابن  البراج ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  نصیرالدین . [ ن َ رُدْ دی  ] (اِخ ) یکی  از بزرگان  عهدسلطان  غازان خان  مغول . غازان خان  به  سال  702 هَ . ق . وی  را با قاضی  قطب الدین  موصل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حسین  قاضی زاده . [ ح ُ س َ ن ِ دَ ] (اِخ ) ابن  حسن  قسطنطینی . درگذشته ٔ پیرامن  936 هَ . ق . او راست : «لطائف  الافکار». (هدیة العارفین  ج 1 ص 318)...